کد مطلب:369963 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:449

38 - حسن رفتار - نرم خویی و ملایمت
 بسم الله الرحمن الرحیم

و حسن السیرة و سكون الریح .

روش پسندیده 

امام سجاد علیه السلام در این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق كه به خواست خداوند، موضوع سخنرانی امروز است ، دو درخواست از پیشگاه مقدس باری تعالی نموده است : اول توفیق حسن رفتار و نیكی روش در جمیع شئون زندگی ، و دوم فرو نشاندن امواج قدرت در معاشرت و مصاحبت با برادران دینی .

شنوندگان محترم به خاطر دارند كه حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در آغاز این قطعه از دعا درخواست توفیق بسط عدل در جامعه نموده و سپس چیزهایی را از خدا درخواست توفیق بسط عدل در جامعه نموده و سپس چیزهایی را از خدا خواسته كه هر یك از آنها به نوبه خود در حفظ عدل اجتماعی اثری دارد، از آن جمله دو دعایی است كه موضوع سخنرانی امروز است . سیرة در لغت عرب به معنای سنت و طریقه است . سیرة الرجل كیفیتة سلوكه بین الناس : سیره آدمی چگونگی رفتارش بین مردم است .

در فارسی سیره به معنای راه و روشی است كه یك فرد آن را برنامه اعمال خود درشئون مختلف زندگی قرار می دهد و طبق آن عمل می نماید، پسندیده و مشروع باشد یا ناپسند و غیر مشروع . در كتب لغت برای سیره مثالهایی ذكر كرده اند: سیرة السلطان طریقة التی یحمل علیها رعیته من عدل او جور: سیره سلطان راهی است از عدل یا ظلم كه او برای خود گزیده و بر ملت خود تحمیل می نماید. سار الوالی فی الرعیة سیرة حسنة او قبیحة : والی در چگونگی رفتار خود با مردم سیره و روشی را برگزیده است ، خوب یا بد.

مسلمانان و سیره رسول اكرم (ص ) 

سیره رسول اكرم صلی الله علیه و آله كه در كتب احادیث آمده حاوی چگونگی اعمال و اقوال آن حضرت نسبت به جمیع مسائل مختلف در خانواده و اجتماع است ، معاشرت و مجالست با مردم ، رفت و آمد با آنان ، ورود و خروج در مجالس ، نشست و برخاست ، سخن گفتن و سكوت نمودن ، حلم و بردباری ، گشاده رویی و تبسم ، عذر پذیری و اغماض ، كیفیت كارهای دیگر آن حضرت در سفر و حضر یا جنگ و صلح ، همه سیره آن حضرت است و مسلمانی كه بخواهند از بهترین و عالی ترین سیره و روش برخوردار گردند باید به رسول گرامی (ص ) اقتدا كنند و تا آنجا كه قادرند گفتار و رفتار آن حضرت را سر مشق خویش قرار دهند و اعمال خود را با آن تطبیق نمایند. قرآن شریف در این باره فرموده است :

لقد كان لكم فی رسول الله اسوة حسنة . (158)

سیره پیغمبر اسلام را سرمشق خود قرار دادن و به آن حضرت اقتدا نمودن تاءسی بسیار عالی و سعادت بخشی است و پیروی از آن مردم را به كمال و تعالی مادی و معنوی می رساند.

سیره و روش برونی ما در اعمال ظاهری از چگونگی سریره و نیات درونمان سرچشمه می گیرد، اگر سریره خوب باشد سیره نیز خوب است و اگر بد باشد سیره نیز بد خواهد بود.

عن علی (ع ) قال : حسن السیرة عنوان حسن السریرة . (159)

علی (ع ) فرموده : خوبی سیره برون دلیل حسن سریره درون است . قرآن شریف در آیات متعدد، پیش از آنكه از اعمال صالحه نام ببرد از ایمان نام برده است ، مثلا می فرماید:

و بشر الذین آمنوا و عملو الصالحات - ثم رددناه اسفل سافلین الا الذین آمنوا و عملو الصالحات ، و العصر. ان الانسان لفی خسر. الا الذین آمنوا و عملو الصالحات .

و از این قبیل آیات . و این دلالت دارد كه اعمال صالحه و سیره خوب زمانی از ارزش معنوی و پاداش الهی برخوردار می گردد كه متكی به ایمان باشد چه آنكه ایمان به آدمی حسن سریره و پاكی نیت می بخشد و در مكتب اسلام حسن سریره از حسن سیره برتر و نیت خوب از عمل نیك بالاتر است .

برتری نیت از عمل 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : النیة افضل من العمل . الا ان النیة هی العمل . ثم تلاقوله تعالی : قل كل یعمل علی شاكلته یعنی علی نیته . (160)

امام صادق (ع ) فرموده : نیت ، برتر از عمل است . آگاه باشید كه نیت عمل واقعی است و خداوند در قرآن شریف فرموده : عمل تمام مردم طبق شالكه آنان یعنی طبق نیتی است كه در ضمیر خود دارند.

این روایت ، نیت را افضل از عمل معرفی نموده و روایات دیگری از اولیای گرامی اسلام رسیده است كه نیت مؤ من را از عملش بهتر و نیت كافر و منافق را از عملش بدتر خوانده اند.

رابطه نیت و عمل 

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : نیة المؤ من خیر من عمله و نیة الكافر شر من عمله و كل عامل یعمل علی نیته . (161)

رسول اكرم (ص ) فرموده است : نیت مؤ من از عملش بهتر و نیت كافر از عملش بدتر است و همه مردم عاملی هستند كه بر وفق نیت خویش عمل نمایند.

و عنه صلی الله علیه و آله قال : نیة المؤ من خیر من عمله و نیة المنافق شر من عمله و كل یعمل علی نیته . (162)

و نیز فرموده است : نیت مؤ من از عملش بهتر و نیت منافق از عملش بدتر است و همه طبق نیت خود عمل می كنند.

روایات برتری نیت از عمل ، تبیین كننده این واقعیت است كه عمل بدن منبعث از نیت و سیره برون ناشی از سریره درون است و خوب و بد اعمال ظاهر، تابع چگونگی سریره و نیت است .

عن ابیعبدلله علیه السلام قال : فساد الظاهر من فساد الباطن و من اصلح سریرته اصلح الله علا نیته . (163)

امام صادق (ع ) فرموده : فساد ظاهر از فساد باطن است و آن كس كه سریره خود را اصلاح نماید خداوند آشكارش را اصلاح می فرماید.

مثلی در برتری نیت 

ممكن است بعضی از شنوندگان در باطن از خود سؤ ال كنند، چطور ممكن است نیت یك مؤ من از عملش بهتر باشد و نیت یك كافر یا منافق از عملش بدتر؟ شاید با ذكر مثلی بتوان به این پرسش پاسخ قانع كننده داد. اگر كسی از راه وسایل علمی و فنی و در پرتو مجاهده و كوشش از زیركوهی كه بالنسبه دور از منزل است تا اندرون خانه لوله باریكی بكشد و مقداری از آب گوارای چشمه ای را كه زیر كوه می جوشد به داخل منزل بیاورد، خودش و خانواده اش در طول زندگی پیوسته از آن آب جاری استفاده بنمایند و ضمنا نیت قطعی كند و تصمیم بگیرد كه هر تشنه ای كه از جلو منزل عبور نماید و آب بخواهد با گشاده رویی ظرف آبی به دستش بدهد و سیرابش نماید. اگر كسی سؤ ال كند ظرف آب كه به تشنه داده می شود بهتر است یا آبی كه از چشمه به وسیله لوله در اندرون منزل جریان دارد؟ پاسخ این پرسش واضح و روشن است ، قطعا هر كس می گوید آب جاری لوله كه می تواند در طول ماهها و سالها، صدها و هزارها ظرف آب به رهگذران تشنه بدهد و به این عمل خیر اقدام نماید از یك ظرف آبی كه به دست تشنه ای داده شده بمراتب برتر و بالاتر است . مؤ منی كه در پرتو تعالیم دینی و بر اثر مجاهده و كوشش ، سریره خود را با نیت مواسات و خدمت به مردم می سازد و تصمیم می گیرد در طول زندگی تا قدرت دارد به ارحام بی بضاعت و افراد تهیدست و به برادران دینی عائله دار و خلاصه به هر كه نیاز دارد كمك كند، اگر در یك مورد به تهیدستی خدمت مالی نمود منشاء آن ، سریره خوب و نیت باطنی اوست و آن خدمت مالی نسبت به نیت او به منزله همان لیوان آب از چشمه جاری در اندرون منزل است ، پس نیت مؤ من از عملش بهتر و برتر است زیرا نیت انفاق می تواند در طول سالیان دراز انفاقها و احسانها به وجود بیاورد و بر همین اساس ، نیت كافر و منافق هم كه مصمم به سرپیچی و یك عمل فاسد بمراتب بدتر و زیانبارتر است . امام هادی علیه السلام در حدیثی به جای نیت عمل از عامل عمل نام برده فرموده است : عامل عمل خوب از نفس عمل بهتر و عامل عمل بد نیز از عمل بدتر است .

عن ابی الحسن الثالث علیه السلام قال : خیر من الخیر فاعله و اجمل من الجمیل قائله و ارجح من العلم حامله و شر من الشر جالبه . (164)

حضرت هادی (ع ) فرموده : از كار نیك بهتر، عامل نیك است ، و از سخن خوب خوبتر گوینده آن سخن است ، و از علم بالاتر عالمی است كه علم را در بر دارد، و بدتر از شر كسی است كه شر را به وجود می آورد.

در این حدیث ، عامل عمل بهتر از نفس عمل خوانده شده و در احادیث نیت ، قصد مؤ من ، بهتر از عمل مؤ من معرفی گردیده و این هر دو بر اساس یك معیار است و آن برتری منشاء عمل از اصل عمل است . این منشاء در روایت امام هادی (ع )، عامل عمل ، و در روایات نیت ، توطین نفس مؤ من است .

مجاهده در حسن سریره 

امام سجاد (ع ) در قطعه اول این قسمت از دعای مكارم الاخلاق كه موضوع سخنرانی امروز است به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و حسن السیرة : بارالها! مسلمانان را موفق بدار كه در جمیع شئون زندگی سیره حمیده و روش پسندیده در پیش گیرند.

با توضیحی كه به عرض رسید روشن شد كه حسن سیره ناشی از حسن سریره است و روش خوب از نیت خوب سرچشمه می گیرد و افراد علاقه مند به حسن سیره باید در راه به دست آوردن حسن سریره مجاهده نمایند و اگر از فكر بد و اندیشه پلید مصونیت یافتند، قطعا در زندگی ، سیره و روش خوب خواهند داشت و عامل بزرگی كه می تواند دل را پاك و سریره را منزه نماید، ایمان به ذات اقدس الهی و پیروی عملی از مكتب آسمانی پیمبران است .

نتایج پاكی سریره 

اگر جامعه ای به این توفیق نایل آید و در پرتو ایمان به خدا، سریره خویش را اصلاح نماید، قطعا از حسن سیره و پاكی عمل برخوردار می شود. البته در چنین جامعه ای عدل اجتماعی حاكم خواهد بود و بسط عدل كه اول خواسته امام سجاد (ع ) در این قسمت از دعای مكارم الاخلاق است تحقق می یابد. ذوالقرنین پس از مسافرتهای طولانی و پیمودن راهها و دیدن شهرها و مواجهه با اقوام مختلف وارد محیطی شد كه در نگاههای اول چیزهای غیرعادی در آنجا مشاهده كرد، مثلا دید قبور مردگان در جلو منزلهاست ، خانه های مسكونی در و دربند ندارد، قدری بیشتر توقف نمود و بررسی كرد متوجه شد كه آن مردم ، مؤ من به خدا و پیرو یكی از انبیای بزرگ الهی هستند. جالب آنكه فهمید آنان با روشهای خاص و مزایایی كم نظیر زندگی می كنند. تصمیم گرفت آنچه را كه دیده و از آنها مطلع شده است از آنان پرسش نماید و به عللشان واقف گردد و چون پرسشها و پاسخها از نتایج پاكی سریره و حسن سیره حكایت می كند به مناسبت بحث ، برای اطلاع شنوندگان محترم ، در اینجا بیشتر آن پرسشها و پاسخها ذكر می شود:

پرسشهای ذوالقرنین 

قال لهم : ایها القوم ! اخبرونی بخبركم فانی قد درت الارض شرقها و غربها و برها و بحرها و سهلها و جبلها و نورها و ظلمتها فلم الق مثلكم فاخبرونی ما بال قبور موتاكم علی ابواب بیوتكم ؟ قالوا: فعلنا ذلك لئلا نفسی الموت و لا یخرج فكره من قلوبنا. قال : فما بال بیوتكم لیس علیها ابواب ؟ قالوا لیس فینا لص و لا ظنین ولیس فینا الا امین . قال : فما بالكم لیس علیكم امراء؟ قالوا! لانتظا. قال : فما بالكم لیس بینكم حكام ؟ قالوا: لا نختصم . قال : فما بالكم لا تتفاوتون و لا تتفوقون ؟ قالوا: من قبل انا متواسون متراحمون . قال : فما بالكم لا تنازعون و لا تختلفون ؟ قالوا: من قبل الفة قلوبنا و صلاح ذات بیننا. قال : فما بالكم لا تستبون و لا تقتلون ؟ قالوا؟ قالوا: من قبل انا غلبنا طبایعنا بالعدل و سسنا انفسنا بالحلم . قال : فما بالكم كلمتكم واحدة و طریقتكم مستقیمة ؟ قالوا من قبل انا لا نتكاذب و لا نتخادع و لا یغتاب بعضنا بعضا. قال : فاخبرونی : لم لیس فیكم مسكین و لا فقیر؟ قالوا: من قبل انا نقسم بالسویه . قال : فما بالكم لیس فیكم فظ و لا غیظ؟ قالوا: من قبل الذل و التواضع . قال : فلم جعلكم الله عزوجل اطول الناس اعمارا؟ قالوا: من قبل انا نتغاطی الحق و نحكم بالعدل .

ذوالقرنین گفت : ای مردم ؟ مرا از خبر خود آگاه سازید كه من زمین را گشتم ، شرق و غربش را، صحرا و دریایش را، جلگه و كوهش را، محیط نور و ظلمتش را دیدم و مانند شما مشاهده ننمودم ، به من بگویید، چرا قبور گذشتگان جلو خانه های شماست ؟ گفتند: برای آنكه مرگ را فراموش نكنیم و یاد مرگ از دلمان خارج نشود. پرسید چرا منزلهای شما در ندارد؟ گفتند: برای اینكه بین ما دزد یا افراد مورد سوء ظن وجود ندارد و همه امین و مورد اعتمادند. پرسید: چرا كسی بر شما فرمانروا نیست . پاسخ دادند: ما به یكدیگر ستم نمی كنیم تا فرمانروا جلو ظلم ما را بگیرد. پرسید: چرا كسی بر شما فرمانروا نیست . پاسخ دادند: ما به یكدیگر ستم نمی كنیم تا فرمانروا جلو ظلم ما را بگیرد. پرسید: چرا بین خود قاضی و حاكم ندارید؟ گفتند: ما با یكدیگر خصومت نمی كنیم تا نیاز به قاضی باشد. گفت : چرا از نظر مالی تفاوت ندارید و بعضی بر بعضی برتر نیستند؟

پاسخ گفتند: برای آنكه تعاون و عطوفت بین ما هست . پرسید: چرا با هم نزاع و اختلاف ندارید؟ پاسخ دادند: برای محبت دلمان و رعایت صلاح ما بینمان . پرسید: چرا شما به یكدیگر دشنام نمی گویید و فكر قتل یكدیگر را در سر نمی پرورید؟ گفتند: برای اینكه ما با اراده جدی و عزم قاطع بر غرایزمان غلبه كرده ایم و نفس سركش را با حلم و بردباری مهار نموده ایم . پرسید: چرا كلمه شما یكی ایت و راهتان مستقیم است ؟

به طوری كه در قسمت اول دعا به عرض رسید، خوبی های اهل معروف را نشر دادن در روان آنان اثر می گذارد و برای آنكه حسن شهرت خود را در جامعه از دست ندهند پیرامون گناه نمی گردند و اجتناب از گناه به هر نسبت كه باشد در حفظ عدل اجتماعی مؤ ثر است . ستر عیوب و نقائص نیز همانند نشرخوبی ها در حفظ عدل اجتماعی اثر می گذارد، چه اگر عیب مبتلایان به عیوب و نقائص از پرده بیرون افتد و كسانی از آن آگاه شوند و به این و آن بگویند و نشر دهند شخص صاحب عیب برافروخته می شود، به دفاع از خود بر می خیزد و ممكن است در خلال دفاع ، دروغ بگوید، بی گناهی را متهم نماید و به وی نسبت ناروایی بدهد و رفته رفته گناه گسترش یابد و هر قدر شعاع گناه بسط پیدا می كند قطعا به عدل اجتماعی آسیب می رساند.

عن علی بن الحسین علیهما السلام : من رمی الناس بما فیهم رموه بما لیس فیه . . (132)

امام سجاد (ع ) فرموده است : كسی كه مردم را به صفت بدی كه در آنان وجود دارد نسبت دهد آنان ، در مقابل ، به نسبت دهنده چیزی را منتسب می نمایند كه در وی وجود ندارد

نشر عیوب و سیئات گناهكار اگر ادامه پیدا كند و همگانی شود، حس كند كه دیگر برای او در جامعه آبرویی نمانده است در این موقع شرم گناهكار به كلی از میان می رود، پرده حیایش دریده می شود و بر اثر این احساس عملا به هر معصیتی دست می زند و باك ندارد كه مردم او را در حال ارتكاب هر گناهی مشاهده كنند. وجود چنین عنصری در جامعه ضرر بسیار دارد و به عدل اجتماعی آسیب بزرگ می رساند. علی (ع ) از قول لقمان فرموده :

شرالناس من لا یبالی ان یراه الناس مسیئا : (133)

بدترین خلق كسی است كه باك ندارد از اینكه مردم او را در حال گناه ببینند.

پیشینیان با فضیلت 

قال : فحدثونی ایها القوم هكذا وجدتم آباءكم یفعلون ؟ قالوا: وجدنا آباءنا یرحمون مسكینهم و یواسون فقیرهم یعفون عمن ظلمهم و یحسنون الی من اساء الیهم و یستغفرون لمسیئهم و یصلون ارحامهم و یؤ دون امانتهم و یصدقون و لا یكذبون ، فاصلح الله لهم بذلك امرهم فاقام عندهم ذوالقرنین حتی قبض . (165)

ذوالقرنین گفت : ای مردم ! به من بگویید كه آیا پدرانتان همانند شما عمل می كردند؟ در پاسخ كارهای پدران خود را اینچنین شرح دادند: به تهیدستان ترحم داشتند، با فقرا مواسات می نمودند، اگر از كسی ستم می دیدند مشمول عفوش قرار می دادند، و اگر بدی می دیدند عمل ناروای بدكننده را با احسان تلافی می كردند، بعلاوه در پیشگاه الهی برای وی استغفار می نمودند، صله رحم داشتند، امانت را به صاحبش بر می گردانند، گفته افراد را تصدیق می نمودند و آنان را تكذیب نمی كردند، و خداوند بر اثر این اعمال ، امور آنان را اصلاح نمود. ذوالقرنین به آن مردم علاقه مند شد، در آن سرزمین سكونت گزید و آنجا ماند تا سرانجام از دار دنیا رفت .

نتیجه آنكه حسن سیره موضوع درخواست حضرت زین العابدین (ع ) در این قطعه از دعا هر زمان و در هر محیط تحقق یابد منشاء درستكاری و

صحت عمل جامعه می شود و موجب می گردد كه عدل اجتماعی در سطح وسیع باقی و پایدار بماند.

احتمال اول درباره سكون ریح 

امام سجاد (ع ) در قطعه دوم این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق كه موضوع نیمه آخر سخنرانی امروز است در پیشگاه خداوند عرض می كند:

و سكون الریح : بارالها؟ مسلمانان را موفق بدار كه در مقابل برادران دینی خود نرم خو و ملایم باشند و امواج قدرت و شدتی را كه باید در مقابل كفار داشته باشند فرو نشانند و آن را به آرامش و سكون آمیخته به مهر و محبت تبدیل كنند. علامه بزرگ ، مرحوم سید علی خان ، در كتاب ریاض السالكین ، شرح صحیفه سجادیه ، ذیل همین كلمه در دعای مكارم الاخلاق دو احتمال را ذكر كرده است : در احتمال اول می گوید:و سكون الریح كنایة عن الوقار. قال الزمخشری فی الاساس : رجل ساكن الریح ای وقور: سكون ریح كنایه از وقار است و زمخشری در كتاب اساس گفته : مرد ساكن الریح یعنی شخص با وقار. باد سمبل سرعت حركت است و ما هم در فارسی می گوییم : من در جایی ایستاده بودم و فلانی مثل باد، با سرعت آمد و از مقابل من گذشت . كسی كه با وقار حركت می كند گویی سرعت سیر، در وجودش آرام گرفته و به وقار و طماءنینه مبدل شده است .

ضعف نظر اول 

به نظر می رسد این احتمال در توضیح عبارت امام (ع ) ضعیف باشد زیرا حضرت زین العابدین (ع ) در آغاز این قطعه از دعا در پیشگاه الهی درخواست بسط عدل نموده ، سپس كظم غیظ و فرو نشاندن آتش خشم ، پیوند اهل تفرق و اصلاح ذات البین ، افشای خوبی ها و پوشاندن عیبها، نرم خویی و تواضع ، و دیگر صفاتی از این قبیل را كه بعدا توضیح داده خواهد شد تقاضا نموده است . به شرحی كه به عرض رسید، وجود هر یك از این خواسته ها در ابقای عدل اجتماعی و پایداری آن مؤ ثر است و صفات مخالف آنها یعنی برون افكندن غیظ و فروكش آتش خشم ، ادامه اختلاف و جدایی ها، پنهان داشتن خوبی ها و افشای عیبها، تندخویی و تكبر، به عدل اجتماعی زیان می رساند و مردم را به گناهكاری و اعمال ضد عدل سوق می دهد. جالب آنكه امام (ع ) پیش از سكون ریح خواستار حسن سیره مسلمانان شده است . به شرحی كه در همین سخنرانی توضیح داده شد، حسن سیره كه ادای تمام فرائض و ترك همه محرمات را در جمیع شئون فردی و اجتماعی در بر دارد پایه بزرگ حفظ عدل است و سكون ریح كه در كنار آن ذكر شده ، اگر به معنای وقار باشد، با عدل اجتماعی تناسب ندارد زیرا اگر تمام مردم در راه رفتن مثل باد با سرعت حركت كند به عدل اجتماعی ضرر نمی زنند و اگر همه آنان آرام و با وقار راه بروند عدل اجتماعی را تقویت و تاءیید نمی نمایند، بنابراین نباید معنای سكون ریح در دعای امام به معنای وقار باشد، گرچه ممكن است گوینده فصیحی سكون ریح را به مناسبتی در كلام خود بیاورد و مقصودش وقار و طماءنینه باشد.

قرآن شریف برای آنكه مسلمانان را از خطر اختلاف و نزاع در مواقع جنگ و مقابله با دشمنان آگاه سازد كلمه ریح را به كار برده و فرموده است :

و اطیعو الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحكم . (166)

خداوند و رسول خدا را اطاعت نمایید، نزاع نكنید كه دچار ضعف و ترس می گردید و پیروزی و قدرتتان از میان می رود.

راغب در مفردات می گوید: و قد یستعار الریح للغبة . (167)

گاهی كلمه ریح را برای پیروزی و غلبه به استعاره می آورند و سپس به آیه مورد بحث استشهاد می كند و می گوید: و تذهب ریحكم .

شیخ طبرسی در مجمع البیان ذیل این آیه شریفه و تذهب ریحكم می گوید: معناه : تذهب صولتكم و قوتكم و قال مجاهد: نصرتكم و قال الاخفاش دولتكم و الریح هاهنا كنایة عن نفاذ الامر و جریانه علی المراد، تقول العرب : هبت اذا جری امره علی ما یرید. (168)

معنای این آیه این است كه صولت و قدرتتان می رود. مجاهد می گوید: نصرتتان ، و اخفش می گوید: دولتتان . ریح در این آیه كنایه از نفوذ امر و جریان كار بر وفق مراد است . عرب این كلمه را وقتی به كار می برد كه امور طبق اراده شخصی ، جریان داشته باشد.

احتمالدوم درباره سكون ریح

مرحوم سید علیخان نیز در احتمال دوم معنای كلام امام سجاد (ع ) این آیه را آورده است و سخن را چنین آغاز نموده است : و كثیرا ما یستعمل سكون الریح فی الذم مرادا بالریح الدولة و الغبة و النصرة و منه قوله تعالی : و تذهب ریحكم ای دولتكم و صولتكم ، استعیرت الریح للدولة من حیث انها فی تمشی امرها و نفاذه مشبهة بها هبوبها و جریانها: (169)

در بیشتر موارد سكون ریح در مورد مذموم و نامطلوب به كار برده می شود، چه مراد از ریح ، دولت و غلبه و نصرت است و كلام حضرت باری تعالی كه فرموده : و تذهب ریحكم ، یعنی دولت و صولت شما .كلمه ریح به استعاره آورده شده ، برای دولت ، از این جهت كه تمشی كارهای دولت و نفوذ امرش ، شبیه به باد است در وزیدن و جریان روان آن .

مدلول كلام آقای سید علی خان چنین می شود: با توجه به اینكه ریح به معنای دولت و غلبه و نصرت است پس سكون ریح به معنای از دست دادن دولت و غلبه خواهد بود و در بیشتر موارد، سكون ریح در امر مذموم و نامطلوب به كار برده می شود به فرموده ایشان باید گفت : اینكه امام سجاد (ع ) در دعای مكارم الاخلاق سكون الریح را در مورد امری پسندیده و ممدوح به كار برده ، از موارد نادر و كم نظیر است .

احتمال سوم درباره سكون ریح 

به شرحی كه مذكور افتاد، كلمه ریح در مفردات و مجمع البیان و ریاض السالكین به طور استعاره برای چند معنی به كار برده شده : غلبه ، صولت ، قدرت ، نصرت ، و دولت . ممكن است نظیر این كلمات در كتب دیگران نیز آمده باشد. جمله تذهب ریحكم كه خداوند در قرآن شریف فرموده ، و همچنین سكون الریح كه امام سجاد (ع ) در دعای مكارم الاخلاق آورده ، هر دو به یك معنی است با این تفاوت كه مخاطب حضرت باری تعالی در قرآن شریف ، مسلمانان مجاهدند كه در جبهه جنگ با كفار و مشركین ، پیكار می نمایند و برای خدا جهاد می كنند. به آنان می فرماید: نزاع نكنید: بذر اختلاف و پراكندگی نیفشانید كه دچار ضعف و ترس خواهد شد و در نتیجه ، صولت و قدرت اسلامی شما از میان می رود. منظور امام سجاد (ع ) در دعای مكارم الاخلاق از عبارت و سكون الریح دعا نمودن درباره مسلمانان است ، از خدا می خواهد كه آنان را موفق بدارد در حین صلح و آرامش ، موقعی كه در كوچه و بازار یا در مسجد و خانه یكدگر را ملاقات می نمایند در كمال صفا و آرامش باشند، امواج قدرتی را كه در مقابل كفار و مشركین از خود بروز می دادند فرو نشاندند و در مقابل برادران دینی خویش چهره صولت و غلبه به خود نگیرند و با آرامش و سكون ، آنان را ملاقات نمایند. پس ریح در هر دو مورد به معنای قدرت و صولت است . آشكار ساختن امواج غلبه و پیروزی در مقابل كفار و مشركین در حین جنگ است ، سكون ریح و فرو نشاندن امواج قدرت و صولت ، با برادران ایمانی در وضع عادی و معاشرتهای معمولی است و این تفاوت در چگونگی مواجهه و كیفیت برخورد،

احتمال سوم و قرآن 

در قرآن شریف آمده است :

محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الكفار رحماء بینهم . (170)

حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداوند است و كسانی كه با او هستند در مقابل كفار شدید و سختگیرند و نسبت به برادران دینی و ایمانی خود بسیار مشفق و مهربان .

یا ایها الذین آمنوا من یرتد منكم عن دینه فسوف یاءتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة علی المؤ منین اعزة علی الكافرین . (171)

ذل به كسر ذال به معنای رحمت و رفق است ، و ذل به ضم ذال به معنای پستی و خواری . خداوند می فرماید: ای كسانی كه ایمان آورده اید! اگر مرتد شوید و دین الهی را ترك بگویید طولی نمی كشد كه خداوند مردمی را جایگزین شما می كند كه او دوستدار آنان است و آنان نیز دوستداران خدا در مقابل مؤ منین ، نرم خو و مهربان اند و نسبت به كفار با غلظت و شدت برخورد می نمایند.

عبدالله ابن عباس كه در صدر اسلام از افراد عادل و عارف به تعالیم قرآن شریف و دین خدا بود درباره این گروه مردم با ایمان چنین می گوید:

تراهم للمؤ منین كالولد لوالده و كالعبد و سیده و هم فی الغظة علی الكافرین كالاسد علی فریسته . (172)

می بینی اینان را كه در حضور مؤ منین همانند فرزندی در مقابل پدر یا برده ای در مقابل مولای خود هستند، اما در غلظت و شدت نسبت به كفار، همانند شیری در مقابل شكار خویشتن اند.

درباره عطوفت و رحمت مسلمین نسبت به یكدیگر و آمیزشهای محبت آمیز آنان با هم علاوه بر آیاتی كه در قرآن شریف آمده بعضی از آنها مذكور افتاد روایات زیادی نیز از اولیای گرامی اسلام رسیده كه در اینجا پاره ای از آنها ذكر می شود:

عطوفت اسلامی 

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : و الذی نفسی بیده لا یضع الله الرحمة الا علی رحیم . قالوا یا رسول الله كلنا رحیم . قال : لیس الرحیم الذی یرحم نفسه و اهله خاصة و لكن الذی یرحم المسلمین . (173)

رسول اكرم (ص ) فرمود: قسم به كسی كه جان من در قبضه قدرت اوست خداوند رحمت خود را قرار نمی دهد مگر بر كسی كه او خود اهل رحمت و عطوفت باشد. عرض كردند یا رسول الله ! همه ما دارای رحمت و راءفتیم . فرمود: رحیم آن كس نیست كه خود و اهل بیت خود را به رحمت اختصاص دهد بلكه شایسته رحمت الهی كسی است كه نسبت به عموم مسلمین اعمال رحمت و عطوفت نماید.

عن ابیعبد الله علیه السلام قال : یحق علی المسلمین الاجتهاد فی التواصل و التعاون علی التعاطف والمواسات لاهل الحاجة و تعاطف بعضهم علی بعض حتی تكونوا كما امركم الله عزو جل رحماء بینهم متراحمین علی ما مضی علیه معشر الانصار علی عهد رسول الله . (174)

امام صادق (ع ) فرمود: سزاوار است مسلمین در راه اتصال با یكدیگر مجاهده كنند و نسبت به اهل حاجت ، اعمال عطوفت و مواسات نمایند تا آنچنان باشید كه خداوند امر فرموده است ، عطوفت نمایید آنچنان كه جمعیت انصار در عهد رسول گرامی عمل كردند.

نتیجه آنكه خداوند در آیه شریفه فرموده است :

و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحكم .(175)

مسلمانان را از تنازع در میدانهای جنگ بر حذر داشته و خاطر نشان فرموده است كه اختلاف در این مواقع حساس ، شما را دچار ضعف و ترس می نماید و بدون اینكه خودتان بخواهید به طور ناآگاه ، قدرت و سلطه مسلمانی شما را از میان می برد و دچار ضعف شكست خواهید شد.

سكون ریح پسندیده 

اما امام سجاد (ع ) در دعای مكارم الاخلاق از پیشگاه خداوند برای مسلمانان درخواست می كند: و سكون الریح ؛بارالها! مسلمانان را موفق بدار كه با اراده و عمد در مقابل برادران ایمانی خود امواج قدرت و غلبه را فرو نشانند و با سكون ریح و از بین بردن حالت صولت با آنان برخورد كنند و بدین وسیله رشته محبت و مودتشان هر چه بیشتر محكم گردد.

با توجه به آنچه مذكور افتاد، روشن شد كه سكون ریح ناپسند و مذموم در جایی است كه مسلمانان بر اثر نزاع و اختلاف ، قدرت مسلمانی و نصرت دینی خود را از دست بدهند و خویشتن را گرفتار تجاوز و تعدی كفار و مشركین بنمایند و موجبات خواری و ذلت خود را فراهم آورند، اما سكون ریح پسندیده و ممدوح كه از كرایم اخلاق و سجایای حمیده است و امام سجاد (ع ) آن را برای مسلمانان از پیشگاه خداوند درخواست نموده فرونشاندن امواج قدرت و غلبه در مواجهه برادران دینی و ایمانی با یكدیگر است ، باید كیفیت برخورد و چگونگی ملاقات اینان با هم بر اساس سكون و رفق آمیخت به محبت باشد تا هر چه بیشتر بهم نزدیكتر شوند و به پیروزی زیادتری در اعلای حق و نشر تعالیم اسلام دست یابند.

عدل اجتماعی و عطوفت و برادری 

جالب آنكه به هر نسبت آمیزش مسلمانان با هم ، آمیخته به رفق و سكون ریح باشد و منزه از ابراز قدرت و صولت ، به همان نسبت عدل و دادگری در سطح وسیعتری گسترش می یابد و از ثبات و استواری فزونتری برخوردار می گردد. برعكس اگر مواجهه و برخورد برادران دینی با یكدیگر رنگ تفوق طلبی و برتری جویی داشته باشد و افراد با چهره صولت و قدرت با هم ملاقات نمایند، به همان نسبت دلسردی و بی مهری كه سر آغاز اختلاف است ، افزایش می یابد و دادگستری و عدل اجتماعی به ضعف و تزلزل می گراید.